3 عکس های شادمهرعقیلی ودیگر هنرمندان 4 |
دیوار | |||
زخم شب می شد کبود. در بیابانی که من بودم نه پر مرغی هوای صاف را می سود نه صدای پای من همچون دگر شب ها ضربه ای بر ضربه می افزود. تا بسازم گرد خود دیواره ای سر سخت و پا برجای، با خود آوردم ز راهی دور سنگ های سخت و سنگین را برهنه پای. ساختم دیوار سنگین بلندی تا بپوشاند از نگاهم هر چه می آید به چشمان پست و ببندد راه را بر حملة غولان که خیالم رنگ هستی را به پیکرهایشان می بست. روز و شب ها رفت. من بجا ماندم در این سو، شسته دیگر دست از کارم. نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش نه خیال رفته ها می داد آزارم. لیک پندارم، پس دیوار نقش های تیره می انگیخت و به رنگ دود طرح ها از اهرمن می ریخت. تا شبی مانند شب های دگر خاموش بی صدا از پا درآمد پیکر دیوار: حسرتی با حیرتی آمیخت |
غمی غمناک | |||
شب سردی است، و من افسرده. راه دوری است، و پایی خسته. تیرگی هست و چراغی مرده. می کنم، تنها، از جاده عبور: دور ماندند زمن آدم ها. سایه ای از سر دیوار گذشت، غمی افزود مرا بر غم ها. فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی. نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر، سحر نزدیک است. هر دم این بانگ برآرم از دل: وای، این شب چقدر تاریک است! خنده ای کو که به دل انگیزم؟ قطره ای کو که به دریا ریزم؟ صخره ای کو که بدان آویزم؟ مثل این است که شب نمناک است. دیگران را هم غم هست به دل، غم من، لیک، غمی غمناک است. |
اگرصدبارمرا از خود بدانی دوستت دارم
به زندان جفایت هم کشانی دوستت دارم
چه سردقهرورزیدن چه حاصل ازجفاکردن
چه لایق بدانی وندانی بازدوستت دارم
اگرپرندگان پرواز را فراموش کنند
اگرمجنونها به سراغ لیلی خود نروند
اگرفرهادها به خواب شیرینشان نروند
واگر قلبهای عاشق تپیدن را فراموش کنند
من توراهرگز فراموش نخواهم کرد چون من
عاشقم پس هنگامی که گل سرخ گریه را سر می
دهد و پرستوهای عاشق به پرواز در آیند و نسیم
عشق خدائی به وزیدن در آید و هنگامی که لحظه ها می میرند مرا نیزبه یاد بیاور چه سهل است
گذراندن زمان وچه سخت است بازآوردنش دیروز
گذشت و حال در گذشت وآینده میآید و توهنوز عاشقی پس عاشقم باش وعاشق تو هستم
شاید همان فردا در گذر زمان بیاستد وفردائی
نباشد
· ای کاش آن روزنبود که امروز تنها بمانم
· ای کاش تو رانمی دیدم وچشمم کوربودو دلم سنگ
· تا عاشق نشوم
· ای کاش من هرگز بزرگ نمی شدم
· ای کاش همیشه کودک می ماندم
· ای کاش نوزادی که تکیه برشانه های مادرش می
· کند بودم
· ای کاش زندگی برای من بود نه من برای زندگی
· ای کاش پرنده بودم وپرواز می کردم به آسمان خیال
· ای کاش ماهی بودم ومی رسیدم به دریایی آبی بیکران وجود
· ای کاش دلت نرم بود و دروازه اش باز تا من وارد آن شوم
· و آخر ای کاش که دیوانه بودم یا کور یا سنگدل و
· یابمیرم شاید که دلت آرام بگیرد